از سندی دانکن که در 554 اجرا در برادوی در دهههای 1970 و 1980 نقش پیتر پن را بازی کرد و از کتی ریگبی که در دهه 1990 در سه دوره بازسازی برادوی بازی کرد، پرسیدم. نگفتند بله، اما نه نگفتند.
دانکن گفت: «نمایش مانند ساعت اجرا شد، به جز یک شب که اینطور نبود.
مشکل در صحنه ای رخ داد که در آن پیتر قرار است به بچه ها بگوید چگونه پرواز می کند. “کوچولو می گوید، “پیتر، چگونه این کار را انجام می دهی؟” و من می گویم، “خب، تو فقط به افکار دوست داشتنی فکر می کنی و بالا می روی،” فقط من نرفتم.” دانکن گفت. ویولنهای ارکستر یک نیش مینواختند، یک عبارت تک نت، تا به اوج برسند. ارکستر ساکت شد.
ارکستر دوباره شروع به کار کرد. جاناتان وارد، با بازی مایکل، دوباره پرسید. و دوباره. او به یاد می آورد: «او مدام به من خط می داد. “نه بالا رفتن. چهار بار این اتفاق افتاد. در نهایت گفتم: “آیا ساکت میشوی جاناتان.”
او گفت که رو به تماشاگران کرد و گفت: «شما برای دیدن این نمایش و پرواز من پول زیادی پرداختید. ما در اینجا همه چیز را تعطیل می کنیم و اوضاع را درست می کنیم.” او مردی را که سیمها را کنترل میکرد، خواست که روی صحنه رفت و به بالا نگاه کرد. او گفت: «سیم دور چراغ پیچ شده بود. او آن را چرخاند و قلاب آن را باز کرد و گفت: “فکر میکنم حالت خوب باشد.”
نمایش از سر گرفته شد. وارد پرسید چگونه این کار را انجام داد. خط در مورد افکار دوست داشتنی گفت و در آن زمان بالا رفت.