فرارو- فال از آثار ادبی است، از باورهای کهن، این مرز و بوم است. در گذشته ساکنان این دیار به نویسندگانی روی می آوردند که فکر می کردند حق بهره مندی از این واژه را دارند. اما در گذر زمان تنها یاد حافظ در فرهنگ عامه باقی مانده است.
به جان و که کرم به جان بودی
این یک پیشنهاد کوچک است
بگفتمی که بها کیست کاک پیش را
اگر زندگی با ارزش است، برای همیشه است
به بندگی قدش سرو متفافر کستی
این یک زبان آزاد بود
به خوبی هم نیبینمش که جای وصال
آنجا نبود و ما آن را ندیدیم
اگر دلم نشد پایبند تره و
کی اش کار در این تیر خاکدان بودی
به رخ کو مهر فلک بینزیر افاگ است
به دل دریغ ک یک زره بودی
ابرودی ز درم کاشکی کو لمعه نور
كه بر دو ديه ما حكم و روان بودي
ز प्रद्ध नालह हाफीस ब्रून की पुद्दी
اگر نه، حتی جوجه ها هم صبح خوان می خوانند
شرح واژه نامه: كمينه به فتح و على لماءه/ لمعه نور: به فتح وال و سكون دوم: درخشش نور.
تفسیر عرفانی:
هر چه در طبیعت هست و خلقتش را فطرت دوست دارد، بنده در دروازه است، دوست در دروازه عشق، و اگر اینطور نبود، آرامش و سکون از آنها سلب می شد و نمی کردند. در این پادشاهی استراحت کن
تفسیر شعر:
عشق در جوانی؛ زیبایی و لذت و ثروت وجود ندارد و ارزش عاشقان واقعی با این معیارها سنجیده نمی شود، بلکه تنها چیزی که در این راه وجود دارد عشق و دوستی قلبی و درونی خداوند است که جایگزین همه این عوامل می شود.