در مورد ترنس هراسی چطور؟
راس در “شیکاگو” مری سان شاین وجود دارد. من از این که بگویم نقش مری سان شاین قطعاً عمیقاً مشکل ساز است، دوری نمی کنم. من آن را به طور کامل پردازش نکردهام، زیرا میدانم در کجای نمایش قرار میگیرد، اما برای من آزاردهنده است – در واقع باعث میشود من به خود بیخود شوم. دست می زنم، چون صدایش زیباست. اما تقریباً مثل این است که من به طور نایب آن لحظه را تجربه میکنم، و فکر میکنم که امروز ممکن است برای من اتفاق بیفتد – کسی میخواهد سعی کند من را از تن بیرون کند.
موریسونوقتی در Playwrights بودیم، من یک کلاه گیس داشتم و کلاه گیس در واقع بیشتر از لباس به محل اختلاف تبدیل شد. لحظهای بود که من کلاه گیس را از روی صحنه بر میداشتم، و چیزی در مورد فرا تئاتری بودن برداشتن آن وجود داشت. بنابراین وقتی به دی سی رسیدیم [at Woolly Mammoth Theater Company]، گفتم اگر کلاه گیس چیزی است که قرار است مشکلی ایجاد کند پس نیازی به آن نداریم. افراد جامعه ترنس از آن ناامید شدند – چیزی در مورد کلاه گیس یک پل بسیار دور بود.
لی اگر مدام می بینید که مردانی که لباس می پوشند خنده دار تلقی می شوند یا به عنوان تفسیری در مورد چیزهای مضحک تلقی می شوند، مستقیماً با دیدن افرادی که ترنس مونث، زنان ترنس، غیر دودویی، گستردگی جنسیتی یا ناسازگار با جنسیت هستند مرتبط است. به نوعی خنده دار یا مضحک می دانند که آنها خودشان را به این شکل ارائه می دهند یا بیان می کنند و مستقیماً منجر به خشونت می شود. عمل ساده یک مرد برای پوشیدن لباس واقعاً برای ما خنده دار نیست، زیرا زندگی ما مستقیماً تحت تأثیر این موضوع قرار می گیرد. فکر می کنم این چالشی است که نمایش ما با آن مواجه نشد. دریچه ای که از طریق آن “یک حلقه عجیب” روایت می شود بسیار خام است، بسیار صادقانه است، بسیار معتبر است، اما درون آن گاهی اوقات صدمه و اخراج بسیاری از افراد ترنس، زنان وجود دارد، و این در مورد بسیاری از همجنسگرایان وجود دارد. لنزها بهعنوان یک بازیگر، نمیتوانم متوجه شوم.
با نگاه به آینده
راس وقتی از یک کلاسیک آمریکایی مانند «شیکاگو» استفاده میکنید و یک زن ترنس سیاهپوست را در جلو و مرکز قرار میدهید، نه تنها فضا را برای رنگینپوستان و طرفداران و مخاطبان من باز میکند تا خودشان را ببینند و بدانند که این امکان برای آنها هم وجود دارد. اگر این جهتی است که آنها می خواهند، اما برخی از مردمی را که پاهای خود را به سمت خط برابری برای همه می کشند، مجبور می کند.
GHEE من عاشق زمانی هستم که شخصیت ها مرا وادار می کنند به خودم نگاه کنم و واقعاً کامل بودن خودم را ارزیابی کنم. امکان به اشتراک گذاشتن آن آینه با مخاطبان و پتانسیل باز کردن چشمان آنها با ایجاد درک بیشتر واقعاً من را هیجان زده می کند.