و عمیقترین درد، مانند اغلب اوقات، بر فقرا و افراد بیکار میافتد. نرخ های بهره بالا می تواند تصمیماتی را که افراد ثروتمندتر در مورد هزینه کردن می گیرند تغییر دهد. اگر زمان بدی برای خرید خانه باشد، حتی یک مولتی میلیونر ممکن است چند سال صبر کند. اما نرخهای بهره بالاتر میزان خرید مراقبت از کودکان یا ارتقای تلفنهای خود یا هزینههای خرید لباس را تغییر نمیدهد. و این مخارج افراد دارای وضعیت بهتر است که اقتصاد را به حرکت در می آورد: در سال 2021، پنجک برتر درآمد تقریباً 40 درصد از کل هزینه ها را بر عهده داشت. پنجک پایین درآمد کمتر از 10 درصد بود.
خوب است که سیاستهایی داشته باشیم که بتواند در کنار نرخهای بهره عمل کند تا تعدیلها از شدت کمتری برخوردار باشند. بسیار خوب است که سیاستی داشته باشیم که ثروتمندان را به جای فقرا هدف قرار دهد و این کار را به گونه ای انجام دهد که به سرمایه گذاری بلندمدت لطمه ای وارد نکند. چنین سیاستی وجود دارد.
برای سالها، رابرت فرانک، اقتصاددان در کورنل، برای مالیات بر مصرف تصاعدی به این دلیل استدلال میکرد که ثروتمندان را از صرف هزینههای تجملاتی منصرف میکند و به آنها دلیل بیشتری برای پسانداز و سرمایهگذاری میدهد. روش کار ساده است: به جای گزارش درآمد خود به IRS و مالیات بر آن، درآمد خود را منهای پس انداز خود گزارش می دهید و از آن مالیات می گیرید. این یک مالیات بر مصرف است: درآمد مشمول مالیات شما چیزی است که خرج می کنید، نه آن چیزی که پس انداز می کنید. کنگره میتواند با اضافه کردن یک کسر استاندارد سنگین و اعمال نرخ مالیات بسیار بالاتر برای افرادی که پول بیشتری کسب میکنند، آن را مترقی کند، همانطور که ما اکنون انجام میدهیم.
فرانک در زمان تورم بالا نمی نوشت، بنابراین بحث او در جای دیگری متمرکز شد: او بسیاری از مخارج ثروتمندان را مضر می داند نه فقط اتلاف. هزینه های عروسی را در نظر بگیرید: ثروتمندان برای برگزاری عروسی های مجلل تر با یکدیگر رقابت می کنند. این رقابت به ثروتمندان نزدیک میرسد که میخواهند ثروتمند به نظر برسند و هزینههای خود را نیز افزایش دهند. سپس فشار به گروه بعدی از نردبان درآمد و گروه بعدی و غیره منتقل می شود، تا زمانی که همه بیشتر برای عروسی هزینه می کنند زیرا چارچوب مرجع در مورد اینکه چقدر باید برای عروسی خرج کنند تغییر کرده است. شما می توانید پویایی مشابهی را در خرج کردن برای همه چیز از خانه گرفته تا مدرسه و ماشین و جواهرات بیابید.
من همیشه استدلال فرانک را دوست داشتم، اما اکنون بیشتر به یکی دیگر از ویژگیهای مالیات بر مصرف تصاعدی علاقه دارم: توانایی بالا و پایین کردن آن برای پاسخ به شرایط مختلف اقتصادی. در دوران رکود، ما میتوانیم مالیات بر هزینههای جدید را کاهش دهیم و به ثروتمندان و فقرا دلایل بیشتری برای خرج کردن بدهیم. در زمان تورم، میتوانیم مالیاتها را بر هزینههای جدید، بهویژه در میان ثروتمندان، افزایش دهیم و به آنها دلیل مشخصی برای کاهش فوری و صرفهجویی و سرمایهگذاری بیشتر در همان زمان ارائه کنیم.
حتی بهتر از آن، همانطور که پوسن به من پیشنهاد داد، میتوانیم آن را خودکار کنیم. شاید به ازای هر واحد درصد افزایش بیکاری بالای 5 درصد، نرخ مالیات سه واحد کاهش یابد و به ازای هر درصد افزایش تورم بالای 3 درصد، 4 واحد افزایش یابد. قوانین دیگر می تواند برای دوره هایی اعمال شود که بیکاری و تورم با هم حرکت می کنند. کد مالیاتی بهطور پیشفرض به اقتصاد پاسخگو میشود، نه تنها از طریق اقدامات جدید کنگره.
آیا در حال حاضر احتمالاً مالیات بر مصرف تصاعدی ایجاد می کنیم؟ البته که نه. کنگره در حال حاضر به احتمال زیاد هیچ کاری انجام نخواهد داد. اما در طول دو دهه گذشته، ما شاهد یک رکود بزرگ بوده ایم که طی آن کنگره محرک های بسیار کمی را تصویب کرد و اکنون یک بحران تورمی که کنگره و فدرال رزرو برای رسیدگی به آن بسیار کند بودند. شاید زمان آن رسیده است که به سیاست هایی فکر کنیم که به جای سرعت نهادها، با سرعت اقتصاد و روانشناسی حرکت می کنند.
تحقیقات اضافی توسط رولین هو.
تایمز متعهد به انتشار استتنوع حروف به سردبیر مایلیم نظر شما را در مورد این مقاله یا هر یک از مقالات ما بدانیم. در اینجا برخی ازنکات. و این هم ایمیل ما:[email protected].
بخش نظرات نیویورک تایمز را دنبال کنیدفیس بوک،توییتر (@NYTopinion) سوگنداینستاگرام.