«بچه های دبستانی امروز اصلاً قابل مقایسه با بچه های نسل های قبل نیستند». جملاتی که طی سال های گذشته به یکی از پرتکرارترین جملات خانواده ها تبدیل شده است.
بر اساس این گزارش، واقعیت تلخ زندگی نوجوانان امروزی و جوانان آینده آن چیزی نیست که دیروز پدر و مادرشان دیدند. سرعتی که حتی مدرسه و معلمان هم از آن شکایت کرده اند و آن را شرمنده کرده اند.
دانش آموزانی که دو سال از مدرسه دور بوده اند باعث شده اند ناهنجاری های رفتاری آنها بیشتر نمایان شود و برگردد. حالا پس از گذشت دو سال از تعطیلات ویروس کرونا، دانشآموزان ابتدایی که گاهی فضای کلاسها و مدارس را فراموش میکردند، چند روزی است که به فضای مجازی مدارس قبل از شیوع ویروس کرونا بازگشتهاند.
مدارسی با سیستم آموزشی نه چندان موثر که قبل از ویروس کرونا پول نقد زیادی روی آن وجود داشت. دانش آموزان دبستانی که ثابت کرده اند هیجان را تجربه می کنند ممکن است هر کاری انجام دهند. از مشاجره و تمسخر والدین و معلمان گرفته تا حضور در جلسات اعتراضی.
طرح اول؛ در شرک تهران-کیابان گولستان
خیابان به نوعی بسته است. ماشین ها دو طرفه ایستاده اند تا مسافران خود را سوار کنند. اکثر خودروها را خانم ها هدایت می کنند. مادرانی که در این روز گرم در اولین روز مهرماه آمده بودند تا پس از یک روز مدرسه، فرزندان خود را به خانه برگردانند. راننده تاکسی که من و دو نفر دیگر سوار آن هستیم، با عصبانیت چند بوق میزند تا راه باز شود، اما تصادفی نیست. راننده که الان عصبی تر شده می گوید: دوباره پلمپ شد و بدبختی شروع نشد!
مرد عاقلی که در صندلی عقب همراهش جوآنی لاگراندام نشسته است نیز وارد گفتگو می شود و می گوید: همه تقصیر این مادران این عصر و زمان است. واقعاً شورش راه انداختند. آنها حاضر نیستند اجازه دهند فرزندشان حتی یک خیابان دورتر از مدرسه به خانه تنها برود. آنقدر بچه ها را لوس کرده اند که دیگر نمی توانند آنها را کنترل کنند.
زن جوانی که در صندلی جلو کنار راننده نشسته است اما طبق معمول در این گونه صحبت ها به جای دفاع از مادران می آید و می گوید: Не Ага Интуриха хом нист! در هر صورت بچه ها 2 سال است که مدرسه نرفته اند و با محیط آموزشی و کلاس درس بیگانه شده اند. مادران نیز تلاش می کنند تا فرزندان خود را به راحتی این فضا را بپذیرند.
در عین حال والدین نگران امنیت فرزندانشان در این آشفته بازار، ناامنی، دزدی و درگیری هستند.
مرد میانسال است اما تسلیم نمی شود و به همین دلیل از زن می پرسد: آیا قبول نمی کنی که بچه های امروزی به خاطر رفتار مادر و پدرشان لوس و بی ادب باشند؟
زنی که فکر نمی کرد دل دارد بعد از چند ثانیه جواب داد: خدایا چی بگم… من یه پسر سال چهارم دارم. تمام تلاش من و پدرش این بود که او را درست تربیت کنیم. اما نمی دانم چرا هر کاری می کنیم پسرم اصلاح نمی شود اما هر روز بی ادب تر و پرخاشگرتر از روز قبل است؟
مکثی می کند و ادامه می دهد: راستش را بخواهید، خیلی از بچه های امروزی اصلا قابل مقایسه با بچه های نسل ما نیستند. در دوره ما; ما هر چه بزرگترها گفتند جرات نداشتیم بگوییم اما الان بچه 12-11 ساله خیلی راحت به سراغم می آید و می گوید: کاش فلان کار را می کردم. هر کاری می خواهی بکن! مثلاً بدون توجه به صحبت های من با دوستانش بیرون می رود. وقتی دوباره با او بحث می کنیم، پاسخ مثل همیشه است: به شما ربطی ندارد. من این کار را انجام می دهم!
راننده که حالا راهش را باز کرده، کمی بنزین می زند و می گوید: همه بچه ها همین طورند. نوه من هم بهشدت نعاباد شده است. 6 سالشه ولی الان نمیتونم کنترلش کنم. البته من همیشه به پسرم می گویم که تقصیر توست که این همه زحمت را به این بچه می دهی و اجازه می دهی هر چه می خواهد انتخاب کند. زمانی مسلمان است که حد ندارد و هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد.
طرح دوم؛ مدرسةای در غرب; خيابان محمد در مهله مهران
اینجا هم مثل تمام مدارس دیگر، تعداد زیادی از مادران و پدران جمع شده اند تا فرزندانشان را به خانه ببرند. مادر یکی از دانش آموزانی که منتظر تعطیلی مدرسه هستند تبلتی در دست دارد و انگار خسته است همیشه آن را از این دست به آن دست می دهد. خانم دیگری هم که انگار دوستش است و منتظر است مثل بقیه دخترش را ببرد، هم به شوخی می گوید: خوب، نباید این تبلت را با خودت به این طرف و آن طرف بکشی؟ میگذاشتی خانه کانہ
زن جوان لبخند تلخی می زند و پاسخ می دهد: اگر این را نیاورم، سحر پدرم را می آورد. او بلافاصله در مدرسه شروع به بازی می کند تا به خانه برسد.
مدرسه باز می شود و دختران و دانش آموزان مانند موج وارد آن می شوند و دختران مانند موج بیرون می آیند. دو دختر با کت قهوه ای نیز به سمت آن دو زن که یکی از آنها تبلتی در دست دارد می آیند و با لحنی متفاوت به آنها سلام می کنند. مادران اما برعکس با چنان هیجانی از آنها استقبال می کنند که انگار چندین هفته است که آنها را ندیده اند!
سهر به قول مادرش اولین چیزی که می خواهد تبلتش است و گفت: تبلت من را آوردی؟! مادر به شوخی میگوید: نه… یادم رفت! سحر ولی از دور جیغ میکشه و میگه آخه… نرگس تو چقدر بدی؟
نرگس که به یکباره به این دلیل گستاخ شده است، دخترش نیز در مقابل دیگران شوکه می شود، چند لحظه مانند زنی منحرف سکوت می کند، اما بعد دوباره مجبور می شود بشکند و رو به دخترش کرده و می گوید: من بودم. شوخی، عزیزم… بیا، دستش را دراز کن… خب بیماری داری که آزارت میده! و تبلت را می گیرد و به سمت میخانه ای می رود که انگار مربوط به مادرش است.
نرگس برای اینکه جلوی دیگران خجالت نکشد سریع خداحافظی می کند و به سمت ماشینش می رود.
برنامه ریزی کنید
چند دختر 13-12 ساله در خیابان دعوا می کنند. Даваие дер гис и гискши! چند پسر در خانه را گرفته اند و به آن نگاه می کنند. معلوم است که آنها با یکدیگر دوست هستند. از میان فحاشی ها و الفاظ رکیکی که نیز تولید می شود، مشخص می شود که بحث بر سر یک موضوع بی اهمیت است. دو زن تقریبا مسن در صف نانوایی مشغول تماشای این صحنه ها هستند، لب هایشان را می بوسند و برای مصاحبت با هم دوست شده اند. یکیک از آنها به عدیریمیگوید: واقعاً آخرالزمان است! یک دختر چقدر باید بزرگ باشد که در خیابان اینطور دعوا کند و کتک بخورد؟
زن در حین همراهی او نیز سرش را به نشانه تاسف تکان داد و همسایه اش در تایید گفت: آه ما کی اینтури боди. تا زمانی که ازدواج نکرده بودیم جرات این را نداشتیم که تنها در خیابان برویم. واقعا آدم میخواد بدونه چی بگه مریم خانم!
اما دلیل مشکل به قول خودش این است که بچه های امروز «زخم» هستند: بحث ساده است. در این مدت هر خانواده ای چند فرزند داشت و فرصت بدی و متنعم شدن آنها را نداشت. یعنی فرصت نداشتند و پول نداشتند. Та баче хароф мизд, миздент то шерше в то تاкти о наباری михиدارна. اما الان بیشتر بچه ها تک بچه هستند.
به همین دلیل بر خانواده حکومت می کنند. هر چه بخواهند در اختیارشان است، علاوه بر این، چون بیشتر پدران و مادران شاغل هستند، دیگر فرصتی برای تربیت فرزندان خود ندارند و بسیاری از بچه ها در خانه پدربزرگ و مادربزرگ یا مهدکودک و … بزرگ می شوند. خب معلومه این بچه ها وقتی میرن مدرسه و کنار هم می نشینند با هم هدیه می گیرند!
زن دوم نیز در تایید نامه دوستش می گوید: مدرسه الان سر کلاس است و کلاس ها با هیئت منصفه تا بچه ها فرق می کند! سیگار کشیدن و لباس پوشیدن و آرایش کردن و تماشای فیلم و یادگیری پورن. معلمان دیگر نمی توانند به بچه ها دسترسی پیدا کنند. کافی است یکی از دانش آموزان به او سخت بگیرد یا سرزنش کند، بلافاصله پدر و مادرش می آیند و از او شکایت می کنند و کارش به جایی نمی رسد!
نوبت مریم است که نان بخرد و برود. بهانه ای برای پایان یک گپ کوتاه اما با تجربه! حالا دیگر دخترها هم به لطف پدرشان، پسرهایی که آنجا جمع شده اند، دست از جنگ کشیدند و هر کدام به خانه خودشان می روند!
گستاخی دانشآموزان کورونیایی
معلم یک دبستان دخترانه در تشریح رفتار دانش آموزان پس از اتمام آموزش مجازی گفت: واقعیت این است که پس از بازگشایی مدارس با دانش آموزان تنبل و بی توجه به درس مواجه می شویم. بسیاری از آنها رفتار پرخاشگرانه ای نسبت به همکلاسی ها و دوستان خود نشان می دهند.
مهسا ایرانی تصریح کرد: بررسی های مشاوران و ریشه یابی معلمان حاکی از آن است که آموزش مجازی و دسترسی به انواع فیلم ها و اطلاعات در فضای مجازی در خلوت باعث پرخاشگری دانش آموزان شده است.
وی افزود: دانش آموزانی که عملکرد خوبی ندارند به همراه والدین خود به مراکز مشاوره معرفی شدند. البته بسیاری از خانواده ها توان پرداخت هزینه های مشاوره را ندارند.
این معلم قدیمی گفت: دانش آموزان عادت به مدرسه رفتن ندارند و آموزش مجازی باعث کاهش عادت آنها به مطالعه کتاب های درسی شده است. از سوی دیگر تنبلی یا انجام ندادن تکالیف در دوران شیوع ویروس کرونا و آموزش مجازی باعث کاهش یادگیری دانش آموزان شد.
ایندیکه های به نام هندارشکنی
ناهید دهقان، روانشناس و مشاور تغییرات رفتاری دانش آموزان در دو دهه اخیر گفت: واقعیت این است که بچه هایی که تا چند سال پیش به مدرسه می رفتند از دیدگاه های مختلف قابل اعتماد بودند و می شد نمره های قابل قبولی به آنها داد. اما رفتار جمعی امروز دانش آموزان هم بسیار نابهنجار هستند و هم بسیار ضعیف به طوری که حتی نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند در حالی که روحیه مشارکت نیز در بین آنها بسیار کاهش یافته است و می توان گفت دانش آموزان امروزی دانش آموزانی هستند که آستانه تحمل آنهاست. به شدت کاهش یافته است. در واقع این دانش آموزان در حال حاضر در بسیاری از موارد معلمان را کنترل می کنند!
وی افزود: این نگرش حتی در یادگیری آنها نیز موثر بوده است به طوری که مثلا اگر معدل کلاسی 19 بود امروز به حدود 15 رسیده است.
اما چرا دانش آموزان امروز به چنین نقطه ای رسیده اند؟ سوالی که دهکان در به آن گفت: بَشَش ازام ناحنجاریهای بهایتهای دانشآموزان امروز ما، به جامی و گودیهها. به تضادهایی که در جامعه و خانواده ها می بینند، به فضای آشفته مجازی، به مشکلات اخلاقی و مشکلات پدران و مادرانشان، به اختلافات بین والدین، به برخوردهایی که در جامعه می بینند و…
با این همه جزئیات برای کنترل وضعیت فعلی و بهبود عملکرد دانش آموزان چه می توان کرد؟ سوالی که این روانشناس پاسخ داد: حقیقت این است که در حال حاضر خود معلمان و معلمان آموزش صحیحی برای برخورد با دانش آموزان و رفتار دانش آموزان ندارند! ضمن اینکه در درس های آموزشی آنها به این گونه نکات کمتر توجه می شود. از طرفی باید آموزش رفتاری را برای دانش آموزان ضروری دانست و این مباحث در کتاب های درسی گنجانده شود، زیرا تا زمانی که معلمان و مربیان مدارس و حتی خود دانش آموزان با این آموزش ها آشنا نباشند چگونه می توان انتظار داشت که رفتار دانش آموزان تغییر کند. و بهبود یابد؟!
وی تصریح کرد: از سوی دیگر به نظر من آموزش و پرورش بهتر است و همچنین با جذب جوانان و تربیت معلمان آشنا به رفتار نوجوانان و جوانان و به دلیل فاصله سنی کم با آنها. می تواند مشکلات و مشکلات آنها را کم کم درک کند.» اوضاع نابسامان حاکم بر مدارس و فضای آموزشی را سامان دهید.
اما در آینده جامعه ای که چنین دانش آموزانی همچنان در مشکل هستند چه اتفاقی می افتد؟ دهقان در پاسخ به آن گفت: معتقدم دانش آموزان امروز، در آینده و پس از فارغ التحصیلی و ورود به جامعه، بیش از آنکه به دیگران آسیب برسانند، خود را آزار می دهند و اغلب به افراد افسرده تبدیل می شوند.
البته این نگرش میتواند بسیار خطرناک باشد، زیرا این افسردگی و آسیبهای روحی و روانی، سلامت و رفاه خانوادهشان را در تمام جنبههای زندگی از والدین گرفته تا خانوادهشان تهدید میکند، بنابراین این امر میتواند خطری جدی برای آنها باشد. .